پیشنوشت
چکیدهی شخصی ینی بخشهایی از این تاک که به نظر من جالب بوده و شاید جواب سوالی از ذهنم رو میداده
اگه میخوایم چیزی رو توی ۲۰ ساعت یاد بگیریم باید این مراحل رو طی کنیم:
۱. برای خودمون دقیقن مشخص کنیم که به چی میخوایم برسیم
خیلی وقتا چیزی که توی ذهنمونه از خیلی هدفهای کوچیکتر تشکیل شده که با شکستن اون مساله به زیرمسالههاش و شفاف کردنش میتونیم راحتتر مسیر رسیدن بهش رو بچینیم
۱.۵ مسیرمون رو شکل بدیم
این رو توی صحبت مشخص بیان نکرد ولی از مثالی که در ادامه زد من این رو هم برداشت کردم که لازمه بعد از مشخص کردن هدفمون، مسیرش رو هم شکل بدیم. مثلن اگه من میخوام برنامهنویسی به زبان X رو یاد بگیرم و هدفم نوشتن برنامههای معمول به اون زبانه (مثلن ماشینحساب، کشیدن شکلهای مختلف باحال و اینجور کارا، بسته به توانایی اون زبان)، لازمه بدونم که چجوری از نقطهی صفر به اون هدفم میرسم و از کجا شروع کنم و مرحلهی بعدش چیه و حداقل یه ایدهی اولیه از چند مرحلهی اول کار داشته باشم
۲. به اندازهای یاد بگیریم که بتونیم مسیرمون رو تصحیح کنیم
خیلی وقتا وقتی تصمیم میگیریم چیزی رو یاد بگیریم میریم کلی کتاب راجع به اون مساله میخریم (دانلود میکنیم 😃) و بعد این کتابا بجای اینکه بهمون کمک کنن اون مساله رو یاد بگیریم تبدیل به بهانهای برای اهمالکاری میشن.
برای جلوگیری از این قضیه کافیه از کتابها فقط به اندازهای کمک بگیریم تا مسیرمون درست بشه.
۳. از شر موانعی که سر راهمونه خلاص بشیم
باید از شر هر چیزی که باعث اهمالکاری و عقب انداختن تمرکز روی کارمونه خلاص بشیم. این میتونه فیلم و سریال باشه، میتونه یوتیوب یا تلگرام باشه یا حتی برای اهمالکاری وارد مسیر یادگیری یه چیز دیگه بشیم (و بعد اون رو هم برای یه کار دیگه رها کنیم)
۴. حداقل ۲۰ ساعت تمرین کنیم
در نهایت بعد از انجامدادن این کارا حداقل ۲۰ ساعت روی کاری که میخوایم انجام بدیم وقت بذاریم و نتیجهش رو ببینیم.
در نهایت
در نهایت مسالهای که باید حواسمون بهش باشه اینه که بزرگترین مانعی که سر راهمونه احساسیه به این معنی که توی یادگیری هر موضوع جدیدی، باید با ترس و frustrationی که یادگیری به همراه خودش میاره مبارزه کنیم و نذاریم سد راهمون بشه
یک دیدگاه