الان رژیم غذایی و چاقی شاید بحرانیترین مشکل من باشه برای همین اولویت اولم از چیزهاییه که در موردش مینویسم. چون میخوام نوشتن در موردش اولین قدمی باشه که بر میدارم براش و مسیر رو ادامه بدم.
قبل از این، جدیترین رویاروییم با مسائل تغذیه، کتاب تغذیهی اتکینز اواسط دوران راهنمایی بود که مامانم خریده بود و با توجه به تاثیرپذیری زیادم در اون دوران، باعث جبهه گرفتنم در مقابل رژیمهای کالری محور بود. چیزی که نمیشه گفت همین الان هم کاملن از دستش راحت شده باشم. ولی محرک دیگهی جبههم اینه که چرخیدن کمم توی نوشتههای سلامت و پزشکی و احساس متناقض بودنی که ازشون بهم دست داده که با کمی تئوری توطئه در مورد سودگرایی نوشتههای مختلف ترکیب شده و مقاومت زیادی در برابر خیلی از نوشتهها و گفتهها در مورد تغذیه در من شکل داده.
حالا میخوام برداشتم از پیوست سوم کتاب (که احتمالن نتیجهی نهایی میشه ترجمهی اون بخش) رو اینجا بنویسم تا حداقل به خودم کمک کنم که دانستههام رو مرتب کنم تا به اجراییکردنشون نزدیکتر بشم.
مواد مورد نیاز بدن رو میشه به چهار دسته تقسیم کرد: کربوهیدراتها، پروتئینها، چربیها و مواد دیگه و بدن برای فعالیت بهینه به مقدار متعادلی از هر کدوم از این دستهها احتیاج داره.
کربوهیدراتها منبع اصلی انرژی بدن حساب میشن و بدن با شکستن اونها به گلوکز، سادهترین مادهی قندی، و تبدیل گلوکز به انرژی، به فعالیتش ادامه میده. وقتی غذا میخوریم سیستم گوارشی ما قندهای موجود در غذا رو به گلوکز میشکنه و گلوکز وارد جریان خون میشه.
در همین حین از پانکراس انسولین ترشح و وارد جریان خون میشه. انسولین مسئول تحویل گلوکزهای موجود توی خون به سلولهاست و بعد سلولها تصمیم میگیرن که گلوکز ورودی رو مصرف کنن یا برای آینده ذخیرهش کنن. افزایش غلظت گلوکز توی خون مرگباره و برای همین انسولین مادهی مهمیه و برای همین کسایی که به دیابت مبتلا هستن، لازمه دائمن غلظت خونشون رو اندازه بگیرن.
بدن ما از پروتئین استفادههای زیادی میکنه؛ به عنوان مثال ساخت و ترمیم ماهیچهها و یا به عنوان کاتالیزگر واکنشهای شیمیایی مختلفی که توی بدن صورت میگیره و همینطور تولید انرژی در صورت نیاز. مشابه کربوهیدراتها، پروتئینها هم در مرحلهی هضم به اسیدهای آمینه شکسته میشن.
پروتئینها همچنین میتونن در طی فرآیندی به نام نوگلوکززایی (Gluconeogenesis) به گلوکز تبدیل بشن. البته این فرآیند خیلی بهینه نیست و زمانی که بدن مجبور به استفاده از پروتئین به عنوان سوخت میشه، در نهایت به کالریهای بیشتری برای این کار احتیاج پیدا میکنه که اتفاق خیلی خوبیه اگر میخواید وزن کم کنید.
چربیها هم به اسیدهای چرب میشکنن و سلولها میتونن مستقیمن اسیدهای چرب رو برای استفاده در آینده به شکل تریگلیسیرید ذخیره کنن. چربیها میتونن به گلیسرول هم بشکنن و به عنوان سوخت مصرف بشن.
چربیها پرتراکمترین شکل انرژین. در حالی که پروتئینها و کربوهیدراتها در هر گرم به اندازهی ۴ کالری انرژی تامین میکنن، چربیها حدود ۹ کالری تامین میکنن.
بدن همچنین به چربیها برای تولید اسیدهای چرب ضروری (مثل امگا ۳ و امگا ۶) احتیاج داره چون نمیتونه خودش اونها رو تولید کنه و لازمه که از غذاهای دیگه جذبشون کنه.
به جز کربوهیدراتها، پروتئینها و چربیها که بخش اصلی غذایی که میخوریم رو تشکیل میدن، مواد دیگهای هم هستن که بدن بهشون احتیاج داره
- ویتامینها: ویتامینها مولکولهای کوچیکی هستن که بدن برای واکنشهای شیمیایی خاصی بهشون احتیاج داره. حدود ۱۳ ویتامین مختلف وجود داره که بدن بهشون احتیاج داره ولی نمیتونه تولیدشون کنه و برای همین لازمه رژیم غذاییتون از تنوع کافی برخوردار باشه تا بتونید همهی ویتامینهای مورد نیاز بدنتون رو جذب کنید.
- فیبر: بدن همینطور به فیبر احتیاج داره که در فرآیند هضم کمکش کنه. فیبرها در واقع بخشهایی از گیاهانن که بدن نمیتونه هضم و جذبشون کنه. فیبرها به دو نوع محلولپذیر و محلولناپذیر تقسیم میشن. فیبرهای محلولپذیر توی آب حل میشن و به کم کردن غلظت کلسترول و گلوکز خون کمک میکنن و فیبرهای محلولناپذیر برای فرآیند هضم حیاتی هستن.
- مواد معدنی: بدن برای فعالیت مناسب به مواد معدنی مختلف مثلن نمک برای تنظیم مایع درون سلولها و مواد دیگه مثلن آهن و کلسیم احتیاج داره.
- آب: آب حیاتیترین مادهی مورد نیاز بدنه. حدود ۶۰ درصد بدن از آب تشکیل شده و برای اکثر فعالیتهای بدن ضروریه.
یکی از دلایل جذابیت این پیوست برای من این بود که فرآیندها رو توضیح داده بود و برام این روش انتقال دانش متقاعدکنندهتره. احتمالن فردا در مورد تغذیه مینویسم که توی پیوست چهارم کتاب در موردش نوشته شده.