پیشنوشت: من سال ۸۶ وارد راهنمایی علامهحلی ۲ تهران شدم و سال ۹۳ از مدرسهی علامهحلی فارغالتحصیل شدم. حرفهایی که میزنم از تجربیات و بزرگ شدنم توی فضای اون سالها بوده و نمیتونم بگم همیشه و همهجا توی مدارس سمپاد به همین شکلی بوده که من تجربه کردم. حرفم این نیست که من از اونایی که اونجا نبودن بهترم. حرفم اینه که سمپادی که من توش رشد کردم و سیستم آموزشیش (حداقل در مقایسه با بقیهی سیستم آموزشی ما) چیزیه که ارزش حفظ کردن رو داره و بجای مقابله باهاش باید به آموزش و پرورش فشار آورد تا خودش و بقیهی مدارس شبیه سمپاد بشن.
چند وقت پیش بعد از انتشار خبر حذف آزمون مدارس سمپاد بحثهای نقد سمپاد و حمایت از حذف این مدارس توی توییتر در جریان بود (و یادمه مدتی قبلش هم دوستان بازم در مورد سمپاد حرف زده بودن). هر بار که بحث سمپاد ترند میشه دوست دارم نظرم راجع به ماهیت سمپاد و تجربهم از هفت سالی که اونجا بودم رو بنویسم. توی مخالفتها (این مجموعهتوییت نمونهی خوبیه) چندتا نقطهنظر کلیدی دیدم که در مورد اونا مینویسم.
- در مورد فاشیستی بودن سیستم سمپاد حداقل چیزی که دورهی خودمون دیدم این بود: اولین چیزهایی که توی راهنمایی به خودمون و به پدر و مادرا میگفتن و مثلن یادمه معلم ریاضی ازش به عنوان مثال زیرمجموعه استفاده میکرد همین مساله بود که شما تنها تیزهوشهای تهران نیستید! شما یک بیستم این جمعیتید و شانس آوردید اینجایید و برتریای بر اونایی که اینجا نیستن ندارید. نمیدونم بقیهی جاها چجورین ولی من هیچوقت خودم رو به خاطر سمپادی بودن برتر از بقیه ندیدم.
- میدونم اینکه همهی مدارس شبیه سمپاد بشن چیزیه که مدت زمان زیادی طول میکشه تا اتفاق بیوفته. نامردیه که برای همه نیست ولی به نظرم توی سیستم آموزشی ما نباید به سمپاد حمله کرد بلکه باید تلاش کرد آموزش و پرورشمون به نقطهای برسه که سیستم آموزشی همهی مدارس شبیه سمپاد باشه. و باید به سیستمی (مجموعهای از آدمها، قواعد و تفکرات) حمله کرد که نمیذاره این اتفاق بیوفته.
- و البته من در مورد الان سمپاد نمیتونم نظر بدم. من سال ۹۳ از سمپاد خارج شدم. سال ۸۹ کنکور دادم و وارد دبیرستانش شدم، سال ۸۶ واردش شدم و اون موقع آزمونی که ازمون گرفتن (ورودی راهنمایی) شبیه کنکور نبود خیلی. چیزی که ازش یادمه توانایی حل مساله رو میسنجیدن بیشتر. و خب بازاری که به خاطر کنکورش به وجود اومده رو نمیشه نفی کرد. ولی راهش حذف سمپاد نیست. تغییر سیستم آموزش و پرورش (و به همراهش تغییر سمپاد) شاید ولی حذفش نه.
- من توی سمپاد فکر کردن یاد گرفتم، چون توی محیطی بودم که به این کار تشویق میشدم و چون برام شخصیت قائل بودن و بهم اجازهی انتخاب داده میشد (کلی از سال دوم دبیرستان مشغول پروژهی سمینار بودم. مدرسه بهمون یه اتاق داده بود که بدون دردسر بشینیم اونجا روی پروژه کار کنیم) و حداقل در زمان ما مدرسه از فعالیتهای پژوهشی حمایت میکرد.
- توی سمپاد مسیر شغلی و آیندهی من شکل گرفت. این که از راهنمایی برنامهنویسی به جدیت بقیهی درسای دیگه توی برنامهی درسیمون بود باعث شد سختیهایی که برای شکل گرفتن ذهنیت برنامهنویسی تحمل میکردم چند سال زودتر اتفاق بیوفتن برام. و این چیزیه که دوست دارم همه داشته باشن. یکی از معلمهامون میگفت آموزش و پرورش از پیشنهاد محققین به «هوشمندسازی مدارس» برداشت کرده بود که مدارس به تختههای هوشمند و پرژکتور و تکنولوژی مجهز بشن. در صورتی که منظور زودتر تخصصی شدن دانشآموزهاست و چیزی بود که ما داشتیم.
در کل به نظرم شاید سمپاد در یه حالت ایدهآل معایبش از مزیتهاش بیشتر باشه، ولی با توجه به وضعیت فعلی سیستم آموزشی به نظرم بودنش در ایران از نبودنش خیلی بهتره.