مثل همیشه که دقیقه ۹۰ای کارهام رو انجام میدم، روز امتحان شهریهی دانشگاه رو هم میخواستم پرداخت کنم. یه چک داشتم که پول شهریه توی اون بود و دو راه داشتم:
- چک رو وصول کنم و به حساب بابام واریز کنم و بعد بابام شهریه رو پرداخت کنه.
- حساب جدید باز کنم و با کارت خودم شهریه رو پرداخت کنم.
همونطور که میشه حدس زد راه دوم رو انتخاب کردم (اگر همه چیز عقلانی بود بهانهای برای نوشته شدن جریان نداشتم) و یک ساعتی درگیر باز کردن حساب جدید توی بانک بودم. در همین حین برای امتحان ظهر هم میخوندم.
بعد از انجام شدن تمام مراحل و وصول شدن چک و واریز شدنش به حساب، متوجه شدم که کارتم از ۱۲ امشب فعال میشه و من باید تا قبل از ساعت یک هزینه رو پرداخت میکردم. ناامید از بانک خارج شدم و رفتم توی ایستگاه مترو و با بخش مالی دانشگاه صحبت کردم و گفتن که باید برم اونجا. برای اینکه زودتر برسم بیخیال مترو شدم و از ایستگاه خارج شدم.
در مسیر با بابام صحبت کردم و پیشنهاد داد که بررسی کنم ببینم میتونم از حساب خودم مبلغی رو به حساب بابام توی همون شعبه همون بانک منتقل کنم یا نه. بنابراین قبل از سوار تاکسی شدن دوباره رفتم توی بانک و معلوم شد که تا ۱۲ شب امشب، تنها کاری که با حسابم میتونم بکنم واریز پول توشه و بقیهی کارهای دیگه فقط از طریق کارت قابل انجامن و کارت هم ۱۲ شب فعال میشه.
غیر از انتخاب غیرمنطقی من، با توجه به اینکه چند سال پیش توی بانک پاسارگاد حساب باز کردم و همون موقع همه چیز حسابم فعال شد، به نظرم خیلی غیرمنطقیه که بانکی که شعارش «هر جا که سخن از اعتماد است نام بانک ملی ایران میدرخشد»ئه، از نظر سرعت انجام عملیات قابل اتکا نباشه.
هدف اصلیم از نوشتن و عنوان نوشته، خطاب به خودم بود. اگه از اول تمام فرآیندی که توی ذهنم داشتم رو از مسئول بانک میپرسیدم وقت کمتری ازم گرفته میشد و نیاز به صحبت با بخش مالی دانشگاه برای ورود به جلسهی امتحان هم نداشتم.
ولی کل تجربه جالب بود چون برای اولین بار چک نقد میکردم و تا قبل از اون هیچ ایدهای نداشتم برای نقد کردن چک چه کاری باید بکنم 🙂 و تجربهی مشابهی هم در مسیریابی داشتم و بدون پرسیدن با اتکا به دانستههای ناقصم تلاش کردم از یک نقطهی شهر خودم رو به نقطهی دیگهای برسونم و پس از کلی توی ترافیک موندن، بابام مسیر خیلی بهتری پیشنهاد کرد که ترافیک خیلی کمتری داشت. (و باز هم تجربه کسب کردم در مسیریابی 🙂 )